دو هفته پیش بود که شنیدم «فریال» به ایران بازگشته و برای تعدادی از مشتریانش «مهره مار» آورده است. مهرههای مار «شاهکبری» که فریال میگوید از بهترین نژاد مارهاست و آدمها را «جذاب، ثروتمند و خوششانس» میکند!
خبر بازگشت فریال از هند را یکی از مشتریان پر و پا قرصش به من داد و گفت که برای تعدادی از مشتریانش «مهره مار» اصل آورده و در منزلش که باغی بزرگ در اطراف تهران است، سفارشها را تحویل میدهد. از او خواستم با فریال برای من قرار یک گفتوگو را ترتیب دهد، در همان باغ خارج از تهران که مشتریانش رفت و آمد دارند.
فریال درخواست گفتوگو را پذیرفت و صبح روز موعود راهی خانهاش شدم. خانهاش انتهای یک کوچهباغ باریک و خلوت بود که یک در آهنی بزرگ و زنگزده هم داشت. همین که زنگ را زدم، صدای نحیفی پاسخ داد: « بفرمایید داخل عزیزم.»
در انتهای باغ و مقابل در ورودی منتظر ایستاده بود. بر خلاف تصور من اصلا لباسهای عجیب و غریب نپوشیده بود و آرایش اغراقشده هم نداشت. بلوز و شلوار مشکی ساده تن کرده و موهایش را هم با حوله بزرگ آبی پوشانده بود. مرا به سمت مبلهای استیل بزرگ خانهاش همراهی کرد و یک فنجان قهوه برایم گذاشت و بعد با خنده کشداری گفت: «با خیال راحت بخور عزیزم. قهوه قجری نیست!»
ترجیح دادم بدون حاشیه سراغ پرسشهایم از او بروم. گپ و گفت کوتاه ما را بدون کم و کاست در ادامه بخوانید:
فریال جان! من از دوستانم شنیدم که تو هر چند وقت یکبار از هند به ایران میآیی و برای مشتریهایت «مهره مار» اصل میآوری. تا آنجا که من میدانم، میگویند مهره مار حاصل جفتگیری مار نر و ماده است؛ تو چطور این مهرهها را پیدا کنی و برای فروش میگذاری؟
ببین! به دست آوردن مهره مار کار اصلا راحتی نیست. همانطور که خودت گفتی مهره مار حاصل جفتگیری مار نر و ماده است. مارها هنگام جفتگیری تکهاستخوانی از نزدیک سرشان جدا میشود که اگر کسی بتواند، مهره هر دو مار را بردارد به چیزهایی که میخواهد، میرسد. در هند، مارگیران حرفهای زیادی هستند که زمان زیادی را در دشت یا کوه سپری میکنند تا در زمان مناسب مهره مار را به دست بیاورند. من هم مهرهها را از یک مارگیر حرفهای میگیرم و برای مشتریهایم به ایران میآورم. این دو تکه استخوانی از نظر مغناطیسی خیلی قوی هستند و افراد زیادی هم به آن اعتقاد دارند.
طبیعتا همچنین مهرهای قیمت بالایی هم دارد. تو مهرهها را چند میفروشی؟
مهرهها متعلق به مارهای مختلف هستند و قیمتهایش هم متفاوت است. مهره مارهای خاکی، افعی، زنگی و… قیمتشان کمتر است؛ اما مهره شاهکبری که خودم اعتقاد بیشتری بهش دارم قیمت بالایی دارد. من در هند دیدهام که مهره شاهکبری با قیمت 40 میلیون تومان خرید و فروش میشود؛ اما من آنقدر گران نمیفروشم. قیمت مهرههایم را وقتی میگویم که مشتریام بشوی و بخواهی بخری. (میخندد.)
اشکالی ندارد. حالا از کجا باید بفهمیم مهرهای که تو میفروشی اصل است؟
برای تشخیص مهره اصل چند روش وجود دارد؛ اما من به تو و همه مشتریهایم میگویم که مهره مار آنقدر چیز عجیبی است که تو بعد از یک هفته پس از داشتن آن متوجه تغییرات بزرگی در زندگیات میشوی. اگر این تغییرات را در یک هفته ندیدی، بدان مهرهات تقلبی است. روش حرفهایاش هم این است که مهره مار نر و ماده را در سرکه انگور میاندازی و اگر بعد از چند دقیقه به همدیگر چسبیدند، یعنی مهرهها اصلند. من توصیه نمیکنم کسی این آزمایش را انجام دهد؛ چون سرکه انگور خاصیت مهرهها را از بین میبرد. دوم اینکه باید از آدم مطمئن و حرفهای خرید کرد. کسی که مهره میفروشد باید حتما مهرهها را جفت تحویل دهد. اگر ناشی باشد و اشتباهی دو مهره نر یا دو مهره ماده بفروشد، هیچ اثری نخواهد داشت.
مهرهمار دقیقا چه خاصیتی دارد؟
مهره مار ویژگیای دارد که باعث افزایش اعتماد به نفس و آرامش برای صاحبش میشود. آدمها را جذاب، ثروتمند و خوششانس میکند. اصلا یک احساس رضایتی به فرد دست میدهد. خیلی از انسانهای مهم و موفق که میبینی یا سیاستمداران بزرگ مهرهمار دارند! اتفاقا مهره شاهکبری هم دارند که در هند پیدا میشود.
من شنیدم به مهرهها دعا هم میخوانند؟
بله؛ وقتی فرد مهرهها را میخرد، دعایی میخوانند که مهره به اسم آن شخص شود. کار خیلی مهمی هم هست و باید حتما درست انجام شود.
تو خودت مهره مار داری؟
بله؛ دارم. (به کیف چرمی که به گردنش آویخته اشاره میکند.)
این ویژگیهایی که گفتی را خودت داری؟ یعنی با مهره مارت عشق و موفقیت و ثروت را تجربه کردی؟
ببین؛ من در زندگیام مشکلی نداشتم. هیچوقت؛ نه مالی نه عشقی و نه هیچچیز دیگر. با مهره مارم احساس خوبی دارم. احساس جذابیت و اعتماد به نفس و خیلی چیزهای دیگر.
فقط مهره مار میفروشی؟ یا چیزهای دیگر هم هست؟
«فرج کفتار» هم هست. یعنی اندام جنسی کفتار ماده را بعد از مرگ از آن جدا و در شرایط خاصی خشک میکنند. فرج کفتار برای بهبود روابط زن و شوهرهاست. برای ثروت هم خوب است. قیمتش از مهرهمار خیلی کمتر است. معمولا آنهایی که توانایی خرید مهره مار ندارند، من فرج کفتار را به آنها توصیه میکنم، قیمتش حدود 200 هزار تومان است.
این را هم از هند میآوری؟ یعنی در فرودگاه برای حمل این اشیاء به مشکل برنمیخوری؟
بله؛ در فرودگاه مشکلی ندارم. مهره مار که اندازه یک لپه است و فرج کفتار هم که خیلی کوچک است. اصلا حمل این اشیاء کار سخت و پیچیده و یا عجیب و غریبی نیست.
تو در هند تنها زندگی میکنی؟
نه؛ با همسرم زندگی میکنم.
با شغلت مشکلی ندارد؟
شوهرم هندی است. خرید و فروش این اشیاء هم در هند کار عجیبی نیست؛ یعنی از نظر شوهرم من کار غیر قابل قبولی انجام نمیدهم.
مشتری این اشیاء در ایران چه قشری هستند؟ نیتشان برای خرید بیشتر چه چیزی است؟
مهره مار خیلی طرفدار دارد. هم مشتری پولدار دارم هم معمولی. مردها بیشترشان به نیت ثروت بیشتر از من مهره شاهکبری میخرند و زنها هم برای حفظ جذابیت و بهبود روابط عاطفیشان.
فکر میکنم، درآمد خوبی هم داری، درسته؟
درآمدم بد نیست. خدا را شکر.
فریال تو به چیزی به اسم خرافات هم اعتقاد داری؟ یعنی خرافه در زندگی تو چطور تعریف میشه؟
بله. اعتقاد دارم. مثلا فالگیری و رمالی از نظر من خرافه محض است. اما اگر منظورت این است که چیزی مثل مهره مار هم خرافه است، من قبول ندارم. این چیزیست که از قدیم بوده و ثابت شده هم هست. من واقعا به مهره اعتقاد دارم. اگر اعتقاد نداشتم که اصلا نمیفروختم. ببین این کار اصلا برای من راحت نیست؛ چون اعتقاد دارم، انجامش میدهم.
زنگ خانه فریال به صدا درمیآید. میگوید یکی از مشتریهایش از راه دور آمده و نمیتواند برای گفتوگویمان وقت بیشتری بگذارد. از هم خداحافظی میکنیم و او به من قول میدهد که در یک فرصت بهتر مرا با مارگیری که مهرهها را به او تحویل میدهد، آشنا کند.
اعتقاد به «مهرهمار» و تاثیرات عجیب و غریب آن غیرمنطقی و ثابت نشده است، خیلیها چنین مواردی را «خرافات» میدانند و برخی دیگر هم شاید براساس گرایشهای فرهنگی، اجتماعی و نیازهای درونی به آن باور دارند و برایش پول هم خرج میکنند. علامه دهخدا در لغتنامه گرانقدرش در مقابل واژه خرافه نوشته است: «سخنان پریشان و نامربوط و موهومات».
همچنین ظاهرا در زبان عربی به هر سخن عجیب که از عالمی غیر از عالم بشری و علم و تجربه انسانی آگاهی بدهد خرافه میگویند. در نهایت اما پیدا کردن یک تعریف مشخص و همه پسند درباره خرافه بسیار دشوار است. خیلی از آنچه به عنوان خرافات معروف شده مربوط به یک فرهنگ خاص هستند؛ مثل «مهره مار» که متعلق به فرهنگ هندیها است، اما به مرور زمان با فرهنگ برخی دیگر از جمله ایرانیها هم عجین شده است.
من از «مهره مار» تجربهای ندارم و سعی میکنم درباره درستی یا نادرستی تاثیرات آن هم قضاوت نکنم، اما این کاری است که متخصصان و پژوهشگران حوزههای دینی و فرهنگی باید برای مردم انجام دهند.