مدیرعامل سازمان تأمین‌اجتماعی در همایش الزامات و راهبردهای تحقق سیاست‌های کلی تأمین‌اجتماعی:

عدالت اجتماعی؛ شالوده و بنیان اصلی سیاست‌های کلی تأمین‌اجتماعی است

میرهاشم موسوی، مدیرعامل سازمان تأمین‌اجتماعی در همایش الزامات و راهبردهای تحقق سیاست‌های کلی تأمین‌اجتماعی که امروز سه شنبه 24 بهمن از سوی مرکز پژوهش‌های مجلس شوری اسلامی برگزار شد، ضمن قدردانی از اهتمام مرکز پژوهش‌های مجلس بابت برگزاری این همایش گفت: سیاست‌های کلی ابلاغی مقام معظم رهبری، قطعاً مهم‌ترین سند حوزه حکمرانی تأمین‌اجتماعی است که در گام دوم انقلاب تهیه و تدوین و ابلاغ شده است. البته در نظام حکمرانی، تأمین‌اجتماعی و رفاه اجتماعی صرفاً به معنای سازمان تأمین‌اجتماعی نیست، بلکه رفاه عمومی یکی از مهم‌ترین حوزه‌های حکمرانی است که سازمان تأمین‌اجتماعی یکی از بزرگترین دستگاه‌های فعال در این حوزه با بیشترین پوشش جمعیتی است.

به‌گزارش پایگاه خبری سرزمین پویا نیوز به نقل از روابط‌عمومی سازمان تأمین‌اجتماعی، موسوی با تبریک اعیاد شعبانیه گفت: علاوه بر این که مبحث رفاه اجتماعی در فضای حکمرانی، موضوع بسیار مهمی است، هدف آن تحقق همان دال مرکزی تحقق عدالت اجتماعی است که انقلاب اسلامی بر اساس آن شکل گرفت. تحقق عدالت هم مطالبه‌ای عمومی است و هم مقام معظم رهبری بر آن تأکید ویژه دارند. آن اصول و موادی از قانون اساسی که در مقدمه سیاست‌های ابلاغی ذکر شده نیز بر همین نکته تأکید دارند و به‌واقع عدالت اجتماعی؛ شالوده و بنیان این سیاست‌هاست.

مدیرعامل سازمان تأمین‌اجتماعی ادامه داد: برخی کژکارکردی‌های گذشته باعث شده تا این سیاست‌ها بعد از گذشت حدود بیش از چهار دهه از انقلاب، مجدداً مورد تأکید قرار بگیرند. موضوع مهم این‌ است که سیاست‌های ابلاغی تنها مربوط به قلمرو رفاه عمومی نیست و اگر نگاه فرابخشی به موضوع نداشته باشیم؛ همان اتفاقی می‌افتد که بعد از سال 83، با تصویب و ابلاغ قانون نظام جامع رفاه و تأمین‌اجتماعی افتاد و توفیق چندانی در محقق کردن آن نداشتیم. مسئله اصلی مورد توجه در قانون ساختار به لحاظ روش، استقرار نظام چندلایه بود و در همین سیاست‌های ابلاغی هم یکی از موضوعات مهم در حوزه روش تحقق رفاه اجتماعی، ایجاد نظام چندلایه رفاه و تأمین‌اجتماعی است. نباید سیاست‌های ابلاغی را معطوف به حوزه رفاه کنیم چراکه اهمیت فضای پیرامونی حوزه رفاه، از خود متن رفاه در این قانون کمتر نیست.
وی ادامه داد: موضوع مهم دیگری که در این سیاست‌ها دیده می‌شود، ضرورت پیوستگی اقتصاد کلان با راهبردهای رفاه عمومی است. به نظر من سیاست‌های درمان و سلامت باید بار دیگر به سیاست‌های رفاه اجتماعی پیوند زده شود. اقدامات فرهنگی و اقدامات امنیت‌بخشی و وجوه مختلف عینی و ذهنی اجتماعی در حوزه رفاه عمومی، بسیار مهم هستند. به همین علت در بند 9 سیاست‌های ابلاغی به موضوع ضرورت تدوین پیوست تأمین‌اجتماعی برای تمام تصمیمات مهم و کلان اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تأکید شده است. اگر در اقتصاد به دنبال اصلاحات هستیم، بدون پیوست تأمین‌اجتماعی قطعاً دچار مشکل خواهیم بود. این باعث خوشحالی است که برخی اصلاحات در نظام بودجه‌ریزی در حال اتفاق افتادن است. البته انتظار بود که به استناد این سیاست‌ها، مانند بسیاری از کشورها، اصلاحات نظام مالیاتی هم با همین رویکرد مورد توجه قرار می‌گرفت. سیاست‌های مالیاتی باید سیاست‌های بازتوزیع درآمد و سیاست‌های اجتماعی را پشتیبانی کند.
موسوی افزود: مسئله مهم بعدی این است که در سیاست‌های کلی تأمین‌اجتماعی، تأکید مضاعفی بر خروج از رویکرد تمهیدی حاکمیت‌ در تحقق عدالت و رفاه عمومی به رویکرد تضمینی در تحقق عدالت و رفاه عمومی اتفاق افتاده است. در واقع عمده سیاستگذاری‌ها از این مسئله غفلت داشته‌اند که دولت و حکمرانی باید تمهیداتی را به‌منظور تضمین تحقق عدالت و رفاه عمومی به وجود بیاورد. سیاست‌های ابلاغی تأکیدی دوباره است بر ضرورت این که باید ازاین پارادایم خارج شویم. اصول قانون اساسی هم بر این نکته تأکید دارند.
وی ادامه داد: به نظر من، این سند راهبردی، رویکرد توانمندسازی را برای آحاد جامعه دنبال می‌کند و مدل انتخابی هم استقرار نظام چندلایه تأمین‌اجتماعی است. این موضوع مهمی است که چرا بعد از سال 83 و تصویب و ابلاغ قانون نظام جامع چندلایه، موفق به اجرایی کردن آن نشدیم. یکی از موانع در توانمندسازی جامعه، عدم تحقق این نظام چندلایه تأمین‌اجتماعی است. این موضوع باید مورد تحقیق و کنکاش محققان قرار بگیرد. به نظر من یکی از علل عدم استقرار آن نظام، نگاه بخشی‌نگری بوده است، زیرا حوزه‌های امدادی، حمایتی، توانمندسازی و بیمه‌ای، هر کدام کار را به سمتی می‌کشند و اراده مهمی که در آن قانون وجود دارد، به لحاظ عملیاتی تحقق پیدا نکرده است. حتماً باید به سمت ایجاد انسجام و یکپارچگی برویم. بسیاری از منابع در حوزه‌های مبارزه با فقر و بیمه‌های اجتماعی و درمان به سبب همین عدم انسجام هدر می‌رود. حتماً باید ساختار نظارتی و تنظیم‌گری که در این سیاست‌ها به آن پرداخته شده و متولی آن وزارت تعاون، کار و رفاه است، تقویت شود و همه باید از این ساختار تنظیم‌گری حمایت کنند تا بتوان کار را جلو برد.

موسوی با اشاره به این‌که عامل دیگر مؤثر بر تحقق نظام چندلایه، وحدت رویه و قوانین و قواعد مشترکی است که باید به وجود بیاید و در سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری هم به آن پرداخته شده است، افزود: سیاست‌های ابلاغی به نحوی در حوزه رفاه و تأمین‌اجتماعی، هم چالش‌های حوزه رفاه و تأمین‌اجتماعی را نقطه‌زنی کرده و هم در کنار آن، کلیات راهکارهای مواجهه را هم ارائه داده است. حوزه‌های مختلف اکنون به لحاظ مأموریتی می‌توانند خودشان را مطابق این سیاست‌ها بازآرایی کنند. ما هم در تأمین‌اجتماعی طی دو سال گذشته، محور اصلی کارمان؛ بازمهندسی مأموریت‌ها و روش‌ها برمبنای سیاست‌های ابلاغی بوده است؛ چون معتقدیم سند ابلاغی چکیده تجربه نظام در چهل‌وچند سال گذشته است و همه چالش‌ها را مشخص کرده است.
وی تصریح کرد: سند ابلاغی در اصلاحات، به نحوی اصلاحات همه‌جانبه را دنبال می‌‌کند. اگر اصلاحات را با این مدل سیاست‌های ابلاغی پیش ببریم می‌توانیم به‌ویژه در حوزه صندوق‌ها موفق باشیم. مثلاً امروز وقتی از اصلاح سن و سابقه می‌گوییم، صرفاً از یک بُعد به موضوع نگاه می‌کنیم. موضوع مهم دیگر این‌که باید اصلاحات را از خیلی وقت پیش آغاز می‌کردیم، در دو تا سه دهه پیش که ضریب پشتیبانی بیش از 10 بود، باید این کار را آغاز می‌کردیم ولی الان ضریب پشتیبانی به حدود 4 رسیده است. البته علل و موانعی که در آن موقع وجود داشت، همچنان وجود دارد؛ اما این سیاست‌ها وقتی بر جلوگیری از انباشت بدهی صندوق‌ها تأکید می‌کند، در کنار آن محاسبات بیمه‌ای و شرایط اصلاحات حوزه کارفرمایی و سایر موارد را هم لحاظ کرده که نشان از آن دارد که اصلاحات را همه‌جانبه دیده است.
مدیرعامل سازمان تأمین‌اجتماعی افزود: یک موضوع مهم دیگر که باید به آن توجه کرد، تفاوت بین رفاه ذهنی و رفاه عینی است. این‌که چرا به اندازه ای که رفاه در جامعه وجود دارد به آن مقدار احساس نمی‌شود و به عبارت دیگر چرا رفاه در سطح جامعه کمتر از میران واقعی آن احساس می‌شود؛ موضوعی است که باید اندیشمندان و محققان به آن بپردازند، ولی ارتقای شاخص‌های رفاه عمومی بعد از انقلاب اسلامی در مقایسه با قبل از انقلاب قابل توجه است و مثلاً پوشش بیمه‌ای در قبل از انقلاب حدود 20 درصد از جمعیت حدود 35 میلیونی آن زمان بوده ولی الان نزدیک به 75 درصد از جامعه 85 میلیونی تحت پوشش بیمه‌های اجتماعی هستند. در حوزه درمان هم امروز حدود 100 درصد جامعه تحت پوشش بیمه درمان هستند. حدود 25 درصد جامعه هم تحت پوشش بیمه‌های اجتماعی نیستند که تمام تلاش‌ها، معطوف به سیاست‌های ابلاغی، برای تحت پوشش قرارد دادن آن‌ها باید باشد.
وی افزود: آن چیزی که باید بیش از گذشته و برای تأمین آتیه صندوق‌ها مورد توجه قرار دهیم، اصلاحات اقتصادی و سرمایه‌گذاری است. همه صندوق‌ها سیری طبیعی دارند و سیر طبیعی صندوق‌ها در همه کشورها وجود دارد. وقتی صندوق‌ها به لحاظ تحولات و تغییرات جمعیتی، دوران جوانی را پشت سر می‌گذارند و به دوران افول سنی می‌رسند، استفاده از ظرفیت دارایی‌ها در اولویت اول قرار می‌گیرد. در همه کشورها وقتی صندوق‌ها از سنی عبور کردند، تمرکز راهبردی بر حوزه سرمایه‌گذاری‌ها و حوزه اقتصادی است. کشورهای موفق در این عرصه، معادل تولید ناخالص ملی‌شان دارایی و سرمایه‌گذاری اقتصادی دارند که از این دارایی ارزش افزوده ایجاد می‌کنند.

براساس این گزارش، در ادامه این همایش از کتاب الزامات و راهبردهای تحقق سیاست‌های کلی تامین‌اجتماعی، به تدوین محمدرضا مالکی، رونمایی شد. پنل تخصصی الزامات تحقق سیاست‌های کلی تأمین‌اجتماعی و پرسش و پاسخ در این زمینه نیز در ادامه با حضور صاحبنظران این حوزه از جمله مدیرعامل سازمان تأمین‌اجتماعی برگزار شد.

1402/11/24

اشتراک گذاری این مطلب در :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار روز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری این مطلب در :