زندگی آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی با غروب آفتاب نوزدهم دی ماه پایان یافت اما یار دیرین امام با سهم سرنوشت سازش در پیروزی انقلاب، کوشش های بی دریغش در حفظ میراث بنیانگذار جمهوری اسلامی و حمایت از ولایت و ملت نام خود را در تاریخ جهان جاودانه ساخت.
آیت الله هاشمی رفسنجانی چهره کم نظیر نهضت مردم ایران علیه استبداد و استعمار، یار راستین و دیرین معمار انقلاب، امین و پشتیبان ولایت و ملت درگذشت. این خبر در عین غیرمنتظره بودن، فرزندان انقلاب و مردم ایران زمین را ناگاه با اندوهی درآمیخته با حسرت کوچ استوانه نظام روبرو ساخت.
هاشمی را از آن جهت ذخیره ارزشمند انقلاب خواندند که کمتر کسی را در سابقه مبارزاتی منتهی به انقلاب بهمن 1357 می توان هم پایه او یافت چنانکه رهبر انقلاب در پیام سوگ او بیان داشت «با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمی شناسم که تجربه ای مشترک و چنین درازمدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ ساز به یاد داشته باشم.» استوانه نظام شد چون از شورای انقلاب و ریاست مجلس و اداره دفاع مقدس تا راهبری دولت و هدایت خبرگان رهبری و تشخیص مصلحت نظام بار سنگین مسوولیت را سال ها به دوش کشید.
هاشمی از آن رو مرد سیاست نام گرفت که در هر بزنگاه همچنان که رهبری تصریح داشت با «هوش وافر و صمیمیت کمنظیر» به سر انگشت تدبیر گره از کار نظام می گشود و تهدیدهای پیش روی کشور را به فرصت مبدل می ساخت، در برابر تندروی ها و کندروی ها می ایستاد و جز مصلحت ملک و منفعت میهن چراغ راهنمایی نداشت.
آیت الله هاشمی در ذهن میلیون ها تن در قامت سردار سازندگی کشور در سال های پس از هشت سال دفاع جانانه نقش بسته و شخصیتش با قهرمان اثرماندگارش «امیر کبیر» پیوندی معنادار در تاریخ ایران برقرار ساخته است. او در میان مردان عرصه سیاست ایران نماد اعتدال بود؛ اعتدالی که نه تنها در گفتار بلکه در اندیشه سیاسی او نهادینه بود.
سردار سازندگی سال ها بر مدار همین رویکرد اعتدالی کوشید تا نیروها و جریان های اصیل انقلاب را با ایده ها و افکار گوناگون در راستای تحقق منافع ملی و مصالح نظام همداستان سازد. همین رویکرد نیز سبب شد تا هاشمی در میان مردم از قشرها و نسل های گوناگون در جایگاه سیاستمداری مطلوب و مسوولی مطمئن قرار گیرد.
هاشمی افزون بر آنچه گفته شد صبوری و استقامت را در راه اعتقاد و هدفش که اعتلای مردمسالاری دینی ایران بود معنا بخشید و در این راه رنج هایی بسیار را به جان خرید. هاشمی پس از سال ها تحمل دشواری ها و خطرپذیری در راه پیروزی انقلاب اسلامی، پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی از شدائد و هزینه های حفظ انقلاب برکنار نماند. او هم مدافعی بی نظیر برای امام و رهبری بود و هم پشتوانه ای بی مانند برای مردم و صدای رسای مطالبات ملت.
همین ویژگی ها سبب شد تا وسوسه خناسانی که در پی فاصله انداختن بین هاشمی و رهبری و لطمه زدن به 6 دهه همسنگری و همگامی این 2 بودند، ناکام ماند و سال های تخریب هاشمی با اغراض گوناگونِ سیاسی خدشه ای بر چهره درخشان و پرافتخار این مبارز انقلابی وارد نسازد.
دیگر خصلتی که با نام و منش هاشمی گره خورده، کوشش بی دریغ در راه عقیده و باورهایش بود. هاشمی هر زمانی که تکلیف دانست بی توجه به مآل اندیشی و منافع شخصی به میدان آمد و بارها آبرو و اعتبارش را به تمامی مصروف دفاع از آرمان های اصیل انقلاب و حقوق ملت داشت.
وی طی حیات سیاسی استقامتی مثال زدنی در برابر هجمه ها و سیل بی امان اتهام ها به نمایش گذاشت اما هرگز از آنچه به آن ایمان داشت پا پس نکشید. هاشمی به رغم جایگاه کم نظیرش در تاریخ انقلاب و نظام جمهوری اسلامی قانون را سرلوحه اقدام و عمل می دانست و دوام سیاستورزی انقلابی را به قوام قانون اساسیِ برآمده از آن همپیوند می خواند.
هاشمی در نهایت صدای ملتی بود که چهار دهه پیش نهضت اسلامی مردم ایران را به مقصد انقلاب اسلامی رساند؛ وی همصدا با نسل های خلف انقلاب باقی ماند و از این رو به نماد سیاستمداری مردمی و چهره ای محبوب برای ملت مبدل شد. به این ترتیب هاشمی نام خود را بر صفحه درخشان تاریخ مبارزات علیه استبداد و استعمار به ثبت رساند و در قامت سیاستمردی مردمی به سوی جاودانگی کوچید.