مدت هاست فکر می کنم دیگر نمی شود کارهای بزرگ انجام داد

دیباچه: بابک دقیقی گفت: موقعی می گفتند خدای صحنه بازیگر است اما الان اقتصاد است و جایشان عوض شده است .
به گزارش خبرنگار تئاتر دیباچه،با اعلام فراخوان مرکز مطالعات اجرایی قشقایی از سوی شورای مشاوران هنری تالار قشقایی تئاترشهر برای ارائه ایده های اجرایی و پژوهشی، «گروه تئاترزا»با توجه به تجربه های گذشته و ضرورت های موجود،پروژه«بدن و اشیاء»را در قالب برپایی کارگاه های آموزشی و اجرای نمایش طراحی کرد. « مساله بدن از دهه ۷۰ میلادی به بعد به عنوان «سوژه» مهم و اصلی در نظام فکری و فلسفی تئاتر جهان مطرح شد  از سوی دیگر حضور اشیاء در طول تاریخ حضوری پیوسته و تاثیرگذارداشته  و با انسان بوده است . از شمایل ساده اش تا شکل های پیچیده‌اش،و همه این ها لاجرم در نسبت با بدن و در منظومه ای از اعمال قدرت های دوسویه میان شی ء و بدن قابل درک است . به بهانه بررسی این دو عامل مهم در نمایش،به گفتگو با کارگردان نمایش « روایت عاشقانه» نشستیم. بابک دقیقی دردانشکده هنر و معماری تحصیل کرده و سرپرست گروه «تئاترزا» است. وی ۱۵ نمایش را تا امروز به روی صحنه برده است که تعدادی در تهران ، کرمان و خارج از ایران بوده است .تدریس وگاه گداری نیزداوری می کند.
از شکل گیری پروژه « بدن و اشیاء»که توسط مرکز مطالعات قشقایی و گروه « تئاتر زا» شکل گرفته است ،بفرمایید ؟
مجموعه تئاتر قشقایی یک پروژه ای را تعریف کرد با یکسری ضوابط برای یک سری گروه ها که رویکردشان پژوهشی بود در حوزه اجرایی که یکسری شاخص ها را داشته باشد . بیشتر هدفش این بود که آن شکل مطالعاتی با شیوه های اجرایی متعدد باشد،این پروژه ها ۱۵ روز طراحی شده است.ما هم یک پروپوزال آماده کردیم  با یکسری شاخصه ها که با عنوان بدن و اشیاء بود. زیر این عنوان سه کار هم انجام دادیم : اجرای نمایش کتابچه و کارگاه آموزشی. همه اتفاقات حول محور بدن و اشیاء بود .و اینکه خود بدن الان در چه وضعیتی قرار دارد در تئاتر. البته به واسطه گستردگی آن نمی‌توان به همه نکات پرداخت.اما ما به بخش هایی از آن  اشاره می کنیم . نمایشی هم که برای این کار انتخاب شده بود « روایت عاشقانه» است با نگاهی آزاد به نمایش نامه «روایت عاشقانه ای از مرگ در ماه اردیبهشت» از محمدچرمشیر. این نمایش دوسال پیش در بخش مدرسان  جشنواره تئاتر دانشگاهی اجرا شد و بیست اجرا هم در کرمان داشت . تغییراتی کرد و با این تغییرات الان اجرا می شود .
در مورد کارگاه ها بفرمایید ؟
بخشی عملی و بخشی تئوری است . در بخش کارگاه آموزشی و تئوری، امیر دژاکام ( زیست شناسی بازیگری)، فارس باقری(روش های مواجهه با نمایش نامه)، محمدچرمشیر(آشکارسازی با بدن و اشیاء،پنهان سازی با کلمات)، یداله آقا عباسی(مفهوم بدن فرا روزمره در اندیشه های یوجینیو باربا )، لیلا پاپلی (بدن به مثابه شی در مواجه با مدرنیته)، فرهادمهندس پور(زمان و مکان در هم نشینی بدن و اشیاء) عبدالرضا قراری(شی و اجرا) و خودم به عنوان سرپرست تئاتر زا ، (ترکیب بندی، بدن مندی واجرا).ثبت نام برای عموم آزاد است . چون خود گروه هزینه آن را می پردازد . اما آنچه که واقعیت دارد این است که شکل تجاری ندارد این پروژه. تماشاگر محور نیست . نیروی متخصص محور است . از نظر پروژه اینگونه تعریف شده است . ولی نمایش طوری طراحی شده که مخاطب عام هم بفهمد.
عوامل هسته ای گروه « تئاتر زا» را معرفی کنید .
این گروه ریشه اش در کرمان شکل گرفت  یکسری کار در تهران و کرمان و خارج از کشور اجرا کرد و از سال ۱۳۸۵ شروع کرد . « لعبت بازی در پته کرمان» که ترکیه اجرا شد . به واسطه نیروهایی که در تهران و کرمان دارد گروه بعضی کارها اینجا اجرا می رود و بعضی کرمان و جای دیگر . شما به لیست مدرسین ما نگاه کنید متوجه می شوید که نمی گوییم فقط خودمان.کاملا در ارتباط با طیف های فکری مختلف است . ما سال ۱۳۸۶ شروع کردیم و در سال ۱۳۸۷ در کارگاه نمایش تئاتر شهر اجرا رفتیم . اول من و نادر فلاح بودیم و آقای محمدآبادی بعد تغییراتی در گروه به وجود آمد . من و نادر فلاح یک وضعیت مشابه داشتیم که در یک زمان در کرمان به هم برخوردیم.من از تجربیات تئاتری زیرزمینی آمده بودم و نادر فلاح از تئاتر سیاه ها. اینها باعث شد یک نوعی از تئاتر فیزیکال را کار کنیم.آن زمان تحلیل هایی داشتیم برای خودمان.اجراهای خوبی هم در تهران و کرمان داشتیم . از جشنواره ها فاصله گرفتیم.
بازیگران:حسین محمودآبادی،نادرفلاح،
علی نفیسی،محسن میرزایی،علی کهن.محمدقاسمی( نویسنده) محسن سعادت نصری(عکاس) سکینه عرب نژاد(دراماتورژ و مترجم)بابک دقیقی( کارگردان و سرپرست )
دلیل کناره گیری تان از جشنواره ها چه بود ؟
تئاتر نمی تواند وابسته به همه چیز شود. مکان نباید به ما اعتبار بدهد،ما هستیم که به مکان اعتبار می دهیم ،جشنواره به من اعتبار نمی دهد. تئاتر هرجایی که دارد زندگی می کند درست . شاید جو تبلیغاتی جور دیگر نگاه کند. به قول ژان ژنه تئاتر حتی می تواند در گورستان اجرا شود . مهم نیست کجا اجرا می روی. الان خوب است . دوره ما فقط یک تئاترشهر بود.
چقدر موافق این همه سالن های خصوصی هستیدکه تاسیس شده است؟
یک موج است . باید بگذرد. راه خودش را خودش پیدا کند .
ولی قبول دارید مخاطبان به واسطه تعدد سالن پراکنده شده اند؟
این را قبول دارم . در هر توسعه ای یکسری آدم از بین می روند.این حقیقتی تلخ است . ولی ناگزیریم از این مسیر . من با متمرکز بودن مخالفم.کثرت ها کمک می کنند . شاید چندسال طول بکشد اما الان هیجان دارد . پاریس کوچک پاریس بزرگ اینها می گذرد . احتمال دارد تعدادی از بین بروند. ما اگر صنوف قدرتمند داشتیم این نگرانی ها را نداشتیم . ما باید بدانیم برای چه تئاتر کار می کنیم؟ مدام باید از خودمان این را بپرسیم . و کسی نمی تواند برای دیگری نسخه بپیچد. اقتصاد خیلی موثر شده و نمی شود این متغیر را از تئاتر حذف کنیم . باید مثل یک معادله و بازی از آن بگذریم .موقعی می گفتند خدای صحنه بازیگر است ،اما الان اقتصاد است و جایشان عوض شده است .
چقدر فکر می کنیدبا قوت بخشیدن به بخش پژوهش بتوان وضعیت تئاتر را تغییر داد؟
کار خوب و بد زیاد است . بازیگران و کارگردانهای خوبی داریم. شاید کارمتوسط بیشتر باشد . نمی دانم چه چیزی می تواند تغییر بدهد .مدتهاست فکر می کنم دیگر نمی شود کارهای بزرگ انجام داد . من فقط می توانم کارهایی را که انجام می دهم درست کار کنم . آنچه که مربوط به سیاست گزاری هاست الان برایش ایده ای ندارم . الان فقط سعی می کنم تولید خوبی داشته باشم .
در مورد نمایش :
نمایشنامه با نگاه آزاد شکل گرفت ودر نقطه ای متفاوت با متن ایستادیم . تغییراتی در اجرای آن دادیم . اجرای جذابی است . جریان داستان خیلی ساده است . رستم تصمیم می گیرد تغییری در زندگی اش بدهد و جنگ را کنار می‌گذارد و به سمت عشق می رود .

اشتراک گذاری این مطلب در :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار روز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری این مطلب در :